دیدام در ره تو ، نشانی دارد
دیدام در ره تو ،
نشانی دارد
بین رازها. مه ،
مهتابی دارد
دشت تف کرده دل ،
نم نم باران چرا؟
ظلمت شب بشکست مه ،
ناز فروان دارد
عهدکردم که درآغوش کشم ،
اما چرا؟
این فتانه عجب ،
فتنه فروان دارد
می گُشد برق نگاهش مرا ،
درخم راه
آه درآن خلوت جادوی فانوس ،
نشانی دارد
دل سپرد به این آتش عشق ،
غلام
رسم افسونگری مکتب او ،
نشانی دارد
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 97/6/7 ] [ 8:52 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]